Archive for August, 2011
کم آوردم، اساسی
August 22nd, 2011
<![CDATA[یکی از همکارهای آلمانیم، به فرهنگ شرق علاقمند است و کلی در این زمینه مطالعه دارد. مناطق جغرافیایی شرق را میشناسد، غذاهای بومی، سیاست محلی، مذاهب و فرق و خلاصه کلی از اطلاعات از کشورهایی مثل هند، چین پاکستان و ایران دارد. فردای روزی که پست قبلی را نوشتم، صداش کردم و گفتم یک چیز جالب، میدانستی که کلمه assassin منشاء ایرانی دارد. گفت معلومه، مگه تو نمیدانستی؟ همونا که تو کوهها بودن و آدمها رو ترور میکردند. راستی این کلمه دقیقا به فارسی یعنی چی ؟
بعضی از کلمههای دیگر رو هم میدانست. مثلا میدانست که کلمه magic یک ربطی به روحانیون قدیم ایران (مغ) دارد. دماغم سوخت. چرا باید این آلمانی این قدر از کشور من اطلاعات داشته باشد در حالیکه یک ایرانی معمولی مثل من، نصف این در مورد کشور خود مطالعه ندارد. فقر دانش عمومی در مورد تاریخ و فرهنگ کشورهای همسایه، مانند هند و پاکستان پیشکش.
چیزهایی زیادی هست که باید در لیست مطالعهام قرار دهم.
]]>
Posted in تامل | Comments (0)
کلمات فارسی
August 18th, 2011
<![CDATA[
الان داشتم فیلمی مستندی را از سری « سفر به انتهای دنیا» که مربوط به ایران بود میدیدم. این فیلم سفرنامه دیوید آدامس به مکانهای با سابقه تاریخی مانند کوه الموت، شیراز، مبعد چک چک و تهران است. در بازدید از کوههای الموت و بازگو کردن داستان حسن صباح به عنوان مبتکرین ترور سیاسی، ریشهی اصلی یک واژه انگلیسی مرتبط با محل را نیز توضیح داد. واژه انگلیسی assassin به معنای سوء قصد کننده. از درس تاریخ دبیرستان به یاد داریم که حسن صباح در کوههای الموت گروهی فدایی را سازماندهی میکند. گروهی که اقدام به ترور شخصیتهای آن روز به دلایل سیاسی میکنند. حشیش یکی از ابزارهایی است که حسن صباح برای ایجاد فضای مورد نظر خود در بین گروه استفاده میکند. نامی که به این گروه در زبان عربی داده شد، حشیشین بود که به صورت assassin به زبان انگلیسی و فرانسه رفت.
داستان صباح را در اینجا میتوان خواند. برای اطمینان از صحت این داستان میتوان به سایتهایی مثل ویکیپدیا یا etymology online
مراجعه کرد.
کنجکاوی شدم ببینم دیگه چه کلمات فارسی به زبانهای لاتین راه پیدا کردهاند. چندین لیست مثل این را میتوان در این زمینه به راحتی پیدا کرد. نکته جالب اینکه لفظ لاتین بعضی از کلمات فارسی، امروزه در زبان فارسی استفاده میشود. مانند پیژامه و کیوسک.
این کلمات شاید در این لیست جالبتر باشند:
algorithm از الخوارزمی
arsenic از زرنیخ
bronze از برنج
checkmate از شاه مات
chess از شاه یا چترنگ
jackal از چنگل (که شغال احتمالا معرب آن است)
jasmine از یاسمین
kiosk از کوشک
lemon از لیمو
magic مربو به مغ
mummy از مومیایی
orange از نارنج
pajama از پاجامه
paradise از پردیس
rook از رخ
rose
shawl از شال
sugar از شکر
tapestry از تفتان، تابیدن
tiger
tulip از دلبند (توربان)
zircon از زرگون
]]>
Posted in زبانشناسی | Comments (0)
تبعیض رسمی
August 14th, 2011
<![CDATA[
سر میز
نهار بود، و همکاران داشتند مطابق معمول
راجع به مسائل مختلف صحبت میکردند.
بحث کشید به موضوعی که توجه
من را جلب و من را به شدت متاثر کرد. مطلبی که توسط همکار هندی من بیان شد.
شاید
یادتون باشد از کتابهای تاریخ دبیرستان،
در زمانهای قدیم جامع ایران به طبقات
مختلف تقسیم شده بود. طبقه
کشاورزها، سربازان، روحانیون و صنعتگران.
هر طبقه امتیازهای مربوط
به خود را داشتند. امکان
ارتقاء طبقه یک فرد به هیچ وجه ممکن نبود
و آینده هر نوزاد به دنیا آمده، تا حدی
محدود و مشخص بود. داستان کفاشی که در زمان انوشیروان پیشنهادش مبنی بر تامین قسمتی از مخارج دولت، هنگامی که وضع مالی دولت خراب شده بود، در عوض ارتقاء فرزندش به طبقه بالاتر رد شده بود را همه خواندهایم.
این نظام
هم اکنون در هند به صورت کاملا رسمی اعمال میشود. افراد
به فرقههای مختلف حدود هزار فرقه تقسیم
بنده شدهاند. این
فرقهها نیز به نوبه خود به چهار طبقه (Caste) طبقه
بندی شدهاند.
چهار طبقه
با شمارههای از یک تا چهار شناخته میشوند. هر فرد طبقه
خاص خود را دارد که از پدر و مادر به ارث
برده است. این طبقه در کارت
ملی افراد نیز درج شده و جنبه کاملا رسمی
دارد.
گروه یک،
بالاترین گروه است که مربوط به روحانیون
بوده است. این گروه بالاترین
ارزش اجتماعی را دارند. معمولا
تحصیلکرده و متمول هستند. گروه
دو و سه گروه معمولی هستند و اکثریت جامعه
هند را تشکیل میدهند. گروه
چهار پستترین گروه محسوب میشوند.
طبقه اول
به طبقه خود افتخار میکنند و افراد طبقه
چهار، بعضا از آن خجالتزده هستند. اگر
از یک هندی بپرسید که آیا از طبقه چهار
هستید، به او توهین کردهاید.
ازدواج
به صورت سنتی بین افراد یک طبقه صورت
میگیرد. منع قانونی
در این زمینه وجود ندارد ولی در صورت
ازدواج بین طبقاتی، زوج از خانوادههایشان
طرد میشوند. در یک موردی که من میشناسم، پسری از طبقه دوم با دختری از طبقه اول ازدواج کرده است. پدر و مادر دختر که حتما به دلایل مشخص مخالف این ازدواج بودهاند. پدر و مادر پسر نیز به این دلیل که خانواده دختر از طبقه بالاتری هستند و ممکن است بخواهند این اختلاف طبقاتی را دستآویزی برای برتریجویی قرار دهند، با این ازدواج مخالف بودند.
این سیستم
در زمان انگلیسها تقویت شد و در آن زمان
طبقه اول ارتباط بیشتری با انگلیسها
برقرار کردند. شاید به
این دلیل که تحصیلکردهتر بودند و سریعتر
به زبان انگلیسی مسلط شدند. بعد
از استقلال هند این سیستم باقی ماند ولی
به نفع طبقههای پایینتر تغییر یافت.
به عنوان مثال ظرفیت
دانشگاهها برای افراد گروه یک محدود شده
است. همچنین افراد گروه
یک تقریبا شانسی به ورود مشاغل دولتی را
ندارند. در هنگام استخدام طبقه افراد نیز به همراه سایر اطلاعات فرد پرسیده میشود.
در شرکتهای
خصوصی عنایتی به طبقه افراد به صورت رسمی
نمیشود، ولی معمولا افراد هر طبقه با
هم گروه تشکیل میدهند و سعی در تقویت
افراد گروه خود میکنند.
مسیحیها
و مسلمانان همه طبقه یک محسوب میشوند و همین دلیل تغییر دین بسیاری از نوکیشان
است.
این صفحه از ویکیپدیا اطلاعات بیشتری را در این زمینه در خود دارد.]]>
Posted in تجربه | Comments (0)
کشور جدید
August 6th, 2011
<![CDATA[امروز بعد از سالها رفتم کشوری که هیچی چی از زبونش نمیفهمم. تو کشورهایی که تا حالا رفته بودم بالاخره نوشتههای ساده در و دیوار رو میتونستم بخونم. دفعه قبلی که این طوری کشوری رفتم که هیچ از زبانش ندونم، سال ۱۹۹۲ بود که اومده بودم آلمان. عجب حس بدیه وقتی آدم هیچی از زبون کشوری نفهمه !
امروز برای خرید دو دستگاه کتابخانه به هلند رفتم. نزدیکترین فروشگاه Ikea به ما تو هلنده. بعدیش تو بلژیکه بعدیش تو کلن .
مملکته داریم !
]]>
Posted in Uncategorized | Comments (0)