وقتی نیچه گریست
December 11th, 2009
<![CDATA[/*<![CDATA[*/
/*]]]]>*/
به تازگی کتاب «وقتی نیچه گریست» رو خوندم. اسم
انگلیسی کتاب “When Nietzsche Wept” است. محشره ! خیلی عالیه. کتاب، هدیه
روز تولدم از طرف برادرم بود. تو این کتاب، در قالب یک داستان تخیلی بسیاری از
تفکرات فلسفی نیچه و اصول روان درمانی
فروید تبیین میشه. برخی از واقعیتهای تاریخی و نامه های رد و بدل شده واقعی بین
شخصیتهای واقعی در خط سیر تخیلی داستان استفاده شده.
داستان از جایی شروع میشه که زن جوان و زیبایی
از دکتر بایر که از دکترهای معروف شهر وینه می خواهد که دوست فیلسوفش رو که قصد خودکشی داره معالجه کنه. دوست فیلسوف که همون
نیچه خودمونه، اما علاقه ای به معالجه شدن نداره. با ترفندی به بهانه معالجه
مشکلات فیزیکی، نیچه رو به مطب می کشونن. اما فیلسوف باهوش دم به تله نمی ده تا
جاییکه دکتر بایر از نیچه می خواهد که جاشون رو عوض کنن و نیچه مشکلات روانی بایر
رو حل کنه. فروید که دوست خانوادگی و شاگرد بایره هم از دور دستی بر آتش داره و در مقاطع مختلف
اظهار نظر می کنه.
این کتاب برای کسایی که به فلسفه و روانشناسی
علاقندن، به شدت توصیه میشه.
الان کتاب «منشاء خانواده، مالکیت خصوصی و
دولتی» رو دست گرفتم. اگه چیز جالبی بود یک پست راجع بهش مینویسم
]]>
Posted in Uncategorized | Comments (0)