نگاه سنگین

September 8th, 2009

<![CDATA[
آیا خواهم توانست، نگاه سنگین و مردانه دختر پنج شش ساله ای را که امروز صبح سر چهار راه گدایی می کرد، فراموش کنم ؟

]]>

Posted in Uncategorized | Comments (0)

Leave a Reply