Archive for January, 2009
کتابخانه شخصی
January 17th, 2009
<![CDATA[
یک نکته جالب. ما کتابخوانه کوچکی در اتاق پذیرایی داریم. طبعا به دلیل فضای کم خانه، گنجایش کتابخانهمان بسیار کمتر از کتابهایی است که داریم. به همین دلیل، کتابخانه عمدتا شامل کتابهای مرجع مثل دیکشنریها، کتب شعر و دیوانها، کتابهایی که هدیه گرفتهایم و جنبه یادگاری دارند و تعدادی کتاب قدیمی است که گذاشتهایم یک وقتی بخوانیم. سایر کتابها را یا در داخل کارتن در انباری نگهداری میکنیم و یا دور انداختهایم و یا هدیه دادهایم. نکتهای که چندی پیش توجهم را جلب کرد این بود که به ندرت از کتابهایی که برای یک وقتی خواندن در کتابخانه نگهداشتهایم، چیزی میخوانیم. بیشتر کتابهایی که میخوانیم کتابهایی است که به روز و از بازار میخریم یا از کسی میگیریم. پس فایده به دوش کشیدن این همه کتاب از این خانه به آن خانه و در این فضای کم چیست ؟
این مطلب در مورد فیلمها هم صادق است. به نظر میرسد که فیلمهایی که تا یک زمانی دیده نشوند و یا کتابهایی که تا زمانی بعد از خریداریشان خوانده نشوند، دیگر هیچگاه دیده و خوانده نخواهند شد. شاید باید در انتهای سال کتابهایی که بیش از مدت زمان مشخصی، مثلا دو سال از تاریخ تهیه آنها گذشته و خوانده نشده، جمع آوری و به انباری منتقل کرد و کتابخانه جلوی چشم را به کتابهای روز که رغبت بیشتری برای خواندن آنها وجود دارد اختصاص داد. حتی یک مورد جالبتر، کتاب مصاحبه با تاریخ اوریانا فالاچی سالهاست که تو کتابخانه منه. نمیدونم مال منه یا مال همسر بانو. لازم به ذکر نیست که تا حالا نخونده بودمش. چند وقت پیش این کتاب را در کتابفروشی دیدم (البته با مصاحبههای کمی متفاوت) خریدمش و تا فرداش خواندمش.
البته ناگفته نماند که در یک ماه گذشته، من یکی دو تا از کتابهایی که بهشان چله افتاده بود را به زور خواندم. مثلا کتاب تهوع سارتر را برای بار سوم شروع کردم و به زور تمامش کردم، که خونده باشمش. یک بار هم باید این کار رو با کتاب «گور به گور» ویلیام فاکنر بکنم. تا به حال دو بار سعی کردم بخوانمش ولی نتونستم تمومش کنم.
]]>
Posted in Uncategorized | Comments (5)
لیلا
January 1st, 2009
<![CDATA[
تو شهر کتاب دنبال یک دی وی دی خاص میگشتم که چشمم به سی دی موزیک سریال لبه تاریکی افتاد. یک نگاهی بهش انداختم. کار Eric Clapton بود. سالها پیش از یکی از دوستانم که تو کار گیتار نوازی بود از اریک کلپتون کلی تعریف کرده بود. خریدمش. فکر نمیکنم کسی که این سریال زیبا رو دیده باشه، هیچ وقت تم موسیقیش از ذهنش خارج شه.
علاقمند شدم به بقیه کارهاش. یکی دو تا از آلبومهاش رو دانلود کردم. یکی از آلبومهاش جالبه. “Layla and other assorted songs”
گل سر سبد این آلبوم، اهنگ Layla یا همان لیلای خودمان است. این آهنگ شاهکار اریک کلپتون محسوب میشود. سالها جزو پر فروشترین آلبومهای آمریکا و انگلیس قرار میگیرد و تبدیل به یکی از فراموش نشدنی ترین آهنگهای عاشقانه Rock & Roll میشود.
نام لیلا از داستان فارسی «لیلی مجنون» اثر نظامی گنجوی اقتباس شده است. این آهنگ متاثر ازعشق شدید اریک کلپتون به همسر دوست نزدیک و همکارش ساخته شده. این دو بعدا با هم ازدواج میکنند و البته بعد از مدتی از هم طلاق میگیرند. اصل کامل مطلب رو میشه تو ویکپدیا خواند.
متن شعر آهنگ اینه:
What’ll you do when you get lonely
And nobody’s waiting by your side?
You’ve been running and hiding much too long.
You know it’s just your foolish pride.
Layla, you’ve got me on my knees.
Layla, I’m begging, darling please.
Layla, darling won’t you ease my worried mind.
I tried to give you consolation
When your old man had let you down.
Like a fool, I fell in love with you,
Turned my whole world upside down.
Chorus
Let’s make the best of the situation
Before I finally go insane.
Please don’t say we’ll never find a way
And tell me all my love’s in vain.
]]>
Posted in Uncategorized | Comments (0)