چرخه سه گانه اجتماعی
June 6th, 2008
<![CDATA[
این آدمهای لینوکس کار هم، بعضاً آدمهای با مزهای هستند. تو یک مقاله راجع به لینوکس و فلسفه وجودیش، نویسنده تئوری خودش را در مورد بعضی پدیدههای اجتماعی بیان کرده بود. تئوریش ابن بود که بسیاری از مسائل مورد توجه انسان، سه مرحله را پشت سر میگذرانند. اولین مرحله تلاش برای بقاء و زنده ماندن است. دلیل اولیه بسیاری ازپدیدههای اجتماعی، نیاز برای زنده ماندن بوده است. بعد از گذشت مدت زمان به اندازه کافی، موضوع تبدیل به یک دیسیپلین اجتماعی میشود. این دیسیپلین حتی بعد از نیاز برای بقاء باقی میماند و به این ترتیب موضوع وارد مرحله دوم از چرخه زندگی خود میشود. در این مرحله، موضوع تبدیل به یک شأن اجتماعی میشود. بعد از گذشت مدت زمان به اندازه کافی، مووضع از این مرحله نیز خارج شده به تفریح تبدیل میشود.
نویسنده دو مثال نیز برای این چرخه سه گانه آورده بود. یکی جنگ و دیگری س ک س. این چرخه زندگی سه گانه را در مسائل مختلفی میتوان یافت.
مثلاً میل جنسی طی صدها هزار سال در چرخه تکاملی داروینی، به دلیل بقای نسل به وجود آمد. بعد از مدتی، این نیاز نهادینه و تبدیل به شأن اجتماعی به نام ازدواج شد. ازدواج تبدیل به یک مرحله در زندگی اجتماعی هر فردی شد، بدون آنکه لزوماً نیازمندی اولیه مد نظر باشد. بعد از گذشت مدت طولانی، به نظر میرسد که در غرب شاهد ورود این موضوع به مرحله سوم آن هستیم. روز به روز ازدواج شأن اجتماعی خود را از دست میدهد. در این مورد، طی چرخه حیات سه گانه، صدها هزار سال زمان نیاز داشته است.
در برخی موضوعات، این چرخه در زمان کوتاهتری طی شده است. مثلاً موبایل. دلیل اختراع تلفن همراه، نیازمندی به آن بوده است. این نیاز باعث استقبال چشمگیر از این تکنولوژی و در نتیجه رشد و گسترش بسیار سریع آن شد. در ایران، ابتدا به دلیل قیمت گران آن در شروع، تنها کسانی موبایل میخریدند که مورد استفاده آن را داشتند. خیلی سریع، تلفن همراه به یک پرستیژ اجتماعی تبدیل شد. بسیاری از مردم بدون نیاز واقعی به خدمات موبایل، صرفاً به دلیل ایجاد تشخص، هزینه بالای خرید موبایل را پذیرفتند. مرحله دوم چرخه سه گانه برای موبایل در ایران خیلی سریع طی شد. الان وجه غالب موبایل در همه جای دنیا، خدمات تفننی و تفریحی آن است. در کشورهای پیشرفته تر، گسترش نفوذ تلفن همراه به دلیل اشباع آن تقریبا متوقف شده است و عمده توجه به گسترش خدمات تفننی مانند Content Providing معطوف شده است.
کاش آدرس اصل مقاله یادم میآمد و اینجا ذکرش میکردم.
]]>
Posted in Uncategorized | Comments (4)
June 6th, 2008 at 1:05 pm
سعید عزیز سلام . روزگار ما آدم های به اصطلاح مدرن از عهد داس گرفته تا سلسله لینوکس و حکومت تازه استقلال یافته ویستا همگی سرشار از تجربه ها و شکست هاست . بنظرم بشر با توجه به ویژگی های اکتسابی که داشته تونسته خوب از عهده کارهاش بر بیاد یعنی از ابتدای خلقت تا ته خط جهان . فقط این روزها برخی پیشرفت ها سرعت رسیدن به موفقیت و آسایش بیشتر ما رو افزایش دادن . همه ما باید به اصلیت خودمون پایبند باشیم و به آینده بیاندیشیم . از کجا آمده بودیم و به کجا می رویم . بابت این پست ازت ممنونم .
June 10th, 2008 at 7:09 pm
سلام سعیدجان!
اگر در مطالبی که آوردی دقت کنیم یک موضوع مشترک مشاهده می کنیم و اوناحساس نیازهست. یعنی به هر حال تا انسان به یک چیزی احساس نیاز نکنه سراغش نمیره . مطلب مهم اینه که چگونه ما باید نیاز واقعی مون رو از نیازهای کاذب تشخیص بدیم و به سراغ تامین اون بریم؟ اگر مسئله رو بخوایم تعمیم بدیم می تونیم بپرسیم: درد واقعی ؛درمان واقعی؛ شادی و غم واقعی کجاست؟به نظر من باید برای پاسخ به همه ی این سوالات به کسی یا جایی مراجعه کنیم که بتونه جواب کلی و کارشناسانه و مطمئن به ما بده. به نظر شما اون کیه؟
من این مسئله رو با یک مثال روشن می کنم:
اگر یک محصول خیلی مهم تکنولوژیکی رو از یک فروشگاه خریداری بکنیم با مطالعه کاتالوگ محصول؛ از هدف سازنده ؛ میزان کارآیی و بهره دهی محصول و آسیب پذیری ها و…آن مطلع می شیم. یعنی در واقع برای بهره برداری صحیح از اون تکنولوژی مجبوریم به کاتالوگش مراجعه کنیم.
راستی کاتالوگ ما آدم چیه و کجاست؟
June 12th, 2008 at 12:35 pm
عزیز دلم! من عمو مسعودم!!!
August 10th, 2008 at 4:07 pm
🙂