من او

February 5th, 2008

<![CDATA[

بالاخره بعد مدتها، کتابی رو خوندم که تا تموم شدنش، به سختی می‌توانستم خواندنش را متوقف کنم. خواندنش فکر کنم جمعاً سه چهار روز بیشتر طول نکشید. کتاب من او، به قلم رضا امیرخانی. در مورد حال و هوای خاصی که از خوندن این کتاب به من دست می داد و خواندنش را برایم مشکل می‌کرد، صحبت نمی‌کنم.

کتاب من او، داستان نیمه رئال است که به سبک مدرن نوشته شده. از اینها که نصفش تو زمان قدیمه، نصفش تو زمان حاله، نصفش رو زنده ها تعریف می‌کنن و نصفش را مرده‌ها. شخصا از این سبک نوشتن‌ زیاد خوشم نمی‌آید. عمده داستان در فضای تهران قدیم، در محله خانی‌آباد اتقاق می‌افتد. بخشی از داستان وقایع تاریخی دوران رضا شاه، عمدتا کشف حجابه. بخشی از داستان، عاشقانه‌ است. تو یکی از وبلاگها، وصف جالبی را در مورد این کتاب خواندم. رمانتیک حزب اللهی. بهش میاد. قسمتی از داستان هم توی پاریس اتفاق می‌افتد.

با توجه به اینکه نویسنده کتاب، حدود سی و سه چهار سالش باید باشه و نمی‌تونه خیلی خاطرات خاصی از تهران قدیم داشته باشه، وصف دقیقی که از تهران قدیم تو کتابش ارائه کرده جالبه. از همین رو من حدس می‌زنم که پاریس رو هم ندیده باشه یا حداقل برای مدت قابل توجه توی این شهر زندگی نکرده باشه

علی الظاهر این کتاب فروش زیادی هم داشته و فکر کنم چاپ سیزدهمش را هم گذرانده. یک مجموعه داستان هم به نام ناصر ارمنی ازش خریدم که داستانهای کوتاه کوتاه داره. هنوز تمامش نکرده‌ام.

اطلاعات بیشتر را می‌توانید از لینک زیر تو ویکیپدیا پیدا کنید: من او

]]>

Posted in Uncategorized | Comments (1)

One Response to “من او”

  1. یک دوست Says:

    بابا کی فرصت کردی انقدر بنویسی .
    خیلی جالب بود.
    با آرزوی سربلندی و شادابی روزافزون برای شما.

Leave a Reply